بخش اشیاء

به نام خدا

 

بی گمان در عالم هستی انسان پیچیده ترین و ناشناخته ترین موجودی است که تا به حال پای به عرصه گذاشته است . مانایی عقل و برتری اندیشه این موجود که در کتب الهی برترین موجود و حتی در اسطوره ها رمز آمیز ترین مخلوق بیان شده – باعث گردیده که تا کنون بررسی ها و تحقیقات گسترده ای در مورد آن صورت بگیرد اما با تمام این احوال بخش هایی از شخصیت وجودی آن هنوز ناشناخته مانده است . از اندامهای پیچیده و دنیای درونی آن گرفته تا رفتارها ، باورها ، اعتقادات وی که آن را پیچیده نموده است . مشکل اینجاست دانشی که قرار است این انسان را بشناسد زائده افکار خود اوست . این موجود به زیبایی قابلیت های فردی و جمعی خود را طی اعصار و قرون نمایان ساخته است . زمانی که زندگی جمعی را آغاز نموده توانسته افکار و اندیشه های مختلف را کنار هم گذاشته و باورهای مشترکی را برای خودش بیابد؛ مثبت بیندیشد از خرد جمعی استفاده نماید؛ تمدن ساز شود و گاهی نیز به خود رحم نمی کند و ویرانگر می شود و هرآنچه را که در طی قرون و اعصار ساخته و پرداخته از میان برده است.

 

فلات ایران به دلیل شرایط آب و هوایی خاص از ابتدا مکان مناسبی را برای زندگی اقوام و نژادهای گوناگون بوجود آورده است . یافته های دیرین شناسان نشان داده که از ابتدای تاریخ ، انسان غار نشین زندگی مسالمت آمیز خود را با طبیعت این سرزمین آغاز نموده است . از هزاره های ششم و هفتم قبل از میلاد مسیح قبایل و اقوام بومی این سرزمین هر کدام در مکان خاص خود دارای تمدن و فرهنگی در خور توجه بودند ؛ اما با آمدن اقوام آریایی از هزاره سوم ق.م به این فلات بدلیل اینکه توان کنار آمدن با نوع معیشت و زندگی تازه واردان جدید را نداشتند یا در آنان مستحیل شدند و یا اینکه به نواحی دیگر مهاجرت نمودند. هر کدام از اقوام بومی پیش از آریایی ها در جای خود باعث ایجاد تمدن و فرهنگی شدند که دورانهای تاریخی پس از آنها میراث خواران آنان بشمار می روند. مهمترین این اقوام عیلامیان هستند که در جنوب و جنوب غربی فلات ایران جلوه های فرهنگ مادی و معنوی بسیار زیادی از خود به جای گذاشتند . مراودات فرهنگی بین عیلامیها با تمدنهای بزرگ بین النهرین همچون سومر ، بابل و آشور آغاز یک تحول از دوره پیش از تاریخ به دوره تاریخی در ایران را فراهم ساخت . از مهمترین نتایج این مبادلات فرهنگی می توان به استفاده از خط ، معماری ، تجارت و بازرگانی در ایران اشاره نمود . آنها بر خلاف بومیان عادت به یکجا نشینی نداشته و دائم در حال حرکت و جابجایی بودند. نتیجه این جابجایی ها تسلط کامل بر بومیان بود و در نهایت توانستند حکومت هایی تشکیل دهند که در تاریخ به نام مادها، هخامنشیان ، اشکانیان و ساسانیان معروف هستند.

هنرمندان عصر هخامنشی در پرتو قدرت امپراطوران این سلسله زیباترین آثار هنری را ابداع نمودند وبا اختلاط هنر ملل تحت قلمرو خود یک نوع هنر بین المللی به جهان عرضه نمودند . زیباترین تجلی هنر هخامنشی ، میراث بجای مانده در حوزه معماری است . معماری کاخها ، آرامگاها و آتشکده ها همه بر سنت های قدیمی دوره های پیشین ایران بود منتهی در این دوره با رنگ و بوی ایرانی به منصه ظهور رسید و در این میان دست هنرمندان صنعتگر ایرانی پیش از پیش خود را نشان داده است . بر بنیاد حکومت بجای مانده از اسکندر مقدونی اشکانیان مبتکر هنری شدند که ظرافت و ریزه کاری های هنر یونان را با خلاقیت روح ایرانی پیوند زده بود و از میان آن هنری ایرانی و ناب را بیرون آورده بود . معماری و تزئینات وابسته به آن ، خط و زبان و سیستم کشورداری همه با روح بلند ایرانی ساخته و پرداخته شده بود.

با طلوع حکومت ساسانی هنر این عصر ضمن پیوند با هنر عصر هخامنشی در شاخه های مختلف اوج هنر ملی ایرانی را شکل داد بطوری که به جرات می توان گفت کمتر هنری در دنیا پیدا می شود که در مطالعه آن به هنر ساسانی احتیاج نباشد. آرامش و شکوفایی اقتصادی عصر ساسانی  به هنرمندان این فرصت را داد که در زمینه شهر سازی ، کاخ سازی و تزئینات خاص معماری به حد کامل برسند. هنر حجاری ، فلز کاری و نساجی این عصر چنان دارای ظرافت و دقتی است که در کمتر دوره ای شاهد آن هستیم . در این عصر ما شاهد نوآوری هایی بودیم که تاثیر خود را بر آیندگان به وضوح گذاشته است .

هنر اسلامی با آغاز دعوت اسلام پدید آمد . قرآن کریم توجه مردم را به سوی دو عنصر زیبایی و زینت در آفریده ها و نیز نفع نهفته در آنها معطوف گردانید ( سوره نحل آیه 5 و 8 ) . قرآن کریم به وسیله ای اشاره می کند که انسان مومن را با آراستن اخلاق تا جایی که به دوست داشتن نیکی نایل شود و نیز به آراستن ذوق تا جایی که به دوستداری زیبایی برسد ، نایل می گرداند. قرآن به برخی پدیده های طبیعی سوگند می خورد تا ما رازهای زیبایی هنری نهفته در آنها از جمله : خلقت استوار ، نظم بدیع ، رنگهای شگفت ، تناسب ، تقابل ، تکرار و سایه روشن به کار رفته در آنها را دریابیم ( اعراف 32 – 31 ) .

پیامبر اسلام ( ص ) مسجد مدینه را ساخت و مسلمانان نیز در سرزمین هایی که اسلام به آنها راه یافت ، مساجدی ساختند و چون هنر ساختن مسجد ، پاسخ به یک نیاز دینی بود ، مسجد با دین پیوند یافت . همانگونه که  در تمامی عالم عبادتگاهها با عقاید دینی پیوند دارند. دیری نپایید که هنر اسلامی کما بیش با شخص حاکم و اطرافیان او به طور مستقیم و نیز ثروتمندان جامعه مربوط شد . معماران مسجد ها و کاخ ها را به دستور خلیفه یا امیر بنا می کردند و بنای مدرسه ها و آرامگاهها نیز بر همین منوال بود . نقاشان بر سنگها نقش زدند ، صورتگران خطوط مقتبس از گیاهان و اشکال هندسی کشیدند ، بافندگان ، زیلو و سجاده بافتند و هنرمندان مختلف به اقتضای هنر خود آثار مختلفی خلق کردند . معماری ، بافندگی ، تزئین و نیز ساخت وسایل هنری بر اثر امنیت موجود و ثروت جامعه اسلامی – که ناشی از فتوحات سرزمینهای جدید بود – رو به فزونی گذاشت.

اعراب مسلمان به دلیل نداشتن میراث هنری سرشار ، به اقتباس از هنرهای ملتهای پیش دست زدند . مسلمانان در غرب به تاسی از هنر امپراطوری روم ( بیزانس ) دست به آفرینش های هنری زدند و در شرق تحت تاثیر هنر امپراطوری ساسانی دچار شگفتی شدند . در شکل گیری ، تکامل و تداوم هنر اسلامی ، سهم ایرانیان نسبت به هنرمندان دیگر حوزه های هنر اسلامی ، چون بین النهرین ، سوریه و مصر از همه چشمگیرتر بود.

این امر از زمانی امکان پذیرتر شد که مرکزیت سیاسی ، مذهبی و فرهنگی جهان اسلام از سوریه به عراق منتقل گردید . شکل گیری حکومت های نیمه مستقل و مستقل از قرن سوم هجری قمری در نقاط مختلف سرزمین ایران باعث گردید که هنرمندان عرصه های مختلف ایران با الهام گرفتن از پیشینه غنی فرهنگی خود و ایدئولوژی جدید اسلامی خلاقیت هایی در زمینه معماری ، کتابت ، سفالگری ، منسوجات ، کارهای فلزی ، تزئینات معماری و بویژه گچبری از خود نشان دهند . در این مدت شهرهای سمرقند ، بخارا ، مرو ، نیشاپور ، ری ، اصفهان ، شیراز ، همدان ، شوش به مراکز بزرگ هنری تبدیل شدند.

از قرن پنجم هجری با هجوم ترکان به سرزمین خراسان و تسلط بر کل ایران دوره جدیدی در هنر این سرزمین بوجود آمد . به اعتقاد خیلی از محققین دوره سلجوقی متعالی ترین دوره هنر اسلامی است . در طی این دوره بسیاری از اشکال هنری دوره ساسانی احیا شد و با اندیشه های اسلامی سازگاری و هماهنگی یافت و آثار با شکوهی در زمینه های معماری ، سفالگری ، نساجی ، خوشنویسی ، تذهیب ، نقاشی ، فلزکاری و شیشه گری به وجود آمد.

از نیمه دوم سده هفتم چهره سیاسی جهان اسلام با حضور مغولها و جانشینان آنها تغییر یافت. در این دوره هنرمندان ایرانی با هنر چینی بیشتر آشنا شدند و تجارب تازه ای به دست آوردند. شهرهای تبریز ، مراغه سلطانیه و همدان و بغداد در این دوره در اوج عصر هنری خود بودند.

در عصر حکومت تیموریان و صفویان هنرمندان ایرانی با حمایت برخی شاهان و امیران علاقمند در انواع و اقسام رشته های هنری همچون نقاشی ، تذهیب ، خوشنویسی ، صحافی ، جلدسازی ، کاشیکاری ، معماری و ... مکاتب بزرگ هنری را بوجود آوردند که تا هنوز نیز مایه افتخار این سرزمین است .

تحولات سیاسی پس از عصر صفویه و آغاز حضور اروپاییان در منطقه و هجوم صنعت و ابزارهای صنعتی به حوزه های هنری آسیب وارد نمود و در این میان هنرمندان ایرانی با آفرینش برخی هنرهای خاص و سنتی به سبک پیشینیان اقدام نمودند.

موزه نارنجستان قوام شیراز به عنوان یکی از موزه های مهم شهر شیراز در پرتو علاقمندی وحمایت متولیان دانشگاه شیراز تعداد زیادی از اشیای تاریخی دوران های مهم تاریخی اکشور را در خود جای داده است. اشیای موجود در این موزه شامل چند بخش است:

 بخش اول اشیای پیش از تاریخ که شامل انواع ظروف سفالی از هزاره هفتم قبل از میلاد مسیح است وبیانگر هنر مردمان این سرزمین در دوره پیش از تاریخ است .مجموع این اشیا بیشتر ظروفی است که از آنها در مراسم های آیینی وبرای نگهداری مواد غذایی استفاده می شده اند.

بخش دوم اشیای موزه نارنجستان اشیایی است که متعلق به تمدن های آریایی است وشامل انواع ظروف سفالی، ابزارهای فلزی،گچبری وسنگی است که کاربرد انها همانند دوره های دیگر آیینی و تزئینی هستند.

بخش سوم اشیای موزه نارنجستان متعلق به دوره اسلامی است وشامل انواع ظرف سفالی، ظروف لعاب دار،ظروف فلزی،پایه های شمعدانی،کتیبه های تاریخی منقوش وابزارهای فلزی مثل شمشیر وسپر است.

بخش چهارم اشیای موزه شامل اشیای سنگی دوره معاصر است که مهمترینشان پنجره های سنگی است.